جدول جو
جدول جو

معنی قره سلطان - جستجوی لغت در جدول جو

قره سلطان(قَ رَ سَ)
ده کوچکی است از دهستان گندزلو از بخش مرکزی شهرستان شوشتر واقع در 8 هزارگزی جنوب خاوری شوشتر و 4 هزارگزی باختر شوسۀ مسجدسلیمان به اهواز. سکنۀ آن 50 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ سُ)
پیری سلطان. وی در عصر شاه اسماعیل بهادرخان داروغۀ ولایت فوشنج بود و هنگام ف تنه ابوالقاسم از امراء بخشی در بیرون هرات، با سیصد تن از غازیان به هرات آمده با مدد مردم شهر در کوچه باغ سرفراز (به نیم فرسنگی هرات) با ابوالقاسم جنگ کرد و ابوالقاسم مغلوب شد و به حدود غرجستان گریخت.
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ بِ)
دهی از دهستان کرچمبو از بخش داران شهرستان فریدن واقع در 26000 گزی شمال باختری داران و 3000 گزی راه ازنا به اصفهان. موقع جغرافیایی آن جلگه و سردسیر است. سکنۀ آن 757 تن. آب آن از چشمه و قنات و محصولات آن غلات، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری است و صنایع دستی زنان جاجیم بافی و قالی بافی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
نام دختر سلطان سلیم خان عثمانی است. او در آغاز همسر لطفی پاشای صدراعظم بوده و در محلۀ داودپاشای اسلامبول مسجدی جامع و خانقاهی بنیان نهاده و بعدها آن خانقاه را مدرسه کرده است. (خیرات حسان ج 2 ص 104)
جلال الدین. خواهرزادۀ امیرمبارزالدین محمد که در سال 755 هجری قمری او را به نیابت از طرف خود بشیراز فرستاد. (تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 106)
نام دختر سلطان سلیمان عثمانی است که تکیۀ شاه سلطان واقع در محلۀ ایوب اسلامبول را بناکرده است. (خیرات حسان ج 2 ص 104)
نام دختر سلطان مصطفی خان ثالث عثمانی و بانی بعضی از ابنیۀ خیریه بوده است. (خیرات حسان ج 2 ص 104)
لغت نامه دهخدا
(دِهْ سُ)
دهی است از دهستان یاطری. واقع در بخش گرمسار شهرستان دماوند در 13هزارگزی خاور گرمسار. آب آن از حبله رود تأمین می شود. سکنۀ آن 500 تن. راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
ترکی سپاهیران، جندار قراسوران بنگرید به قراسوران گروهی که از طرف دولت مامور حفاظت راهها و جاده ها می شدند تا مسافران و کاروانها را از شر قاطعان طریق محفوظ دارند (صفویان تا قاجاریان) امنیه ژاندارم
فرهنگ لغت هوشیار